عشق سرمایه هر انسان است. بنویسید به دیوار سکوت: یعنی میشه دوباره...... یعنی می شه دوباره دستشو من بگیرم اگه منو پس نزد برای اون بمیرم یعنی می شه دوباره عشق قدیمیش باشم به یاد اون بخوابم به یاد اون بیدار شم یعنی می شه دوباره دست تو دستش بزارم وقتی می ره راه دور از عشق اون ببارم یعـــنی می شــه دوباره تنــــهایمو پر کنه به یاد من شبا رو تا خود صبح سر کنه ای کاش می شد....
«عشق سرمایه ی هر انسان است»
بنشانید به لب حرف قشنگ ...
حرف بد وسوسه ی شیطان است ...
و بدانید که فردا دیر است ،،،
و اگر غصه بیاید امروز
تا همیشه دلتان درگیر است ...
پس بسازید رهی را
که کنون تا به ابد سوی صداقت برود ...
و بکارید به هر خانه گلی ،،،
چارلی چاپلین می گوید : پس از سالها فقر به ثروت رسیدم و در کهنسالی اموختم با پول می شود خانه خرید ولی اشیانه نه تختخواب خرید ولی خواب نه ساعت خرید ولی زمان نه مقام خرید ولی احترام نه کتاب میشه خرید ولی دانش نه دارو میشه خرید ولی سلامتی نه ادم خرید ولی دل نه افسوس دیر فهمیدیم
من غرورم را به راحتی بدست نیاوردم
که هر وقت دلت خواست خردش کنی…!!!
غرور من اگر بشکند…
با تیکه هایش شاهرگ زندگی تو را نیز خواهد زد…
من شیفته ی
آن بوسه ی هول هولکی ام که دیرت شده اما از خیرش نمیگذری...!! آن لحظه که فکرش را نمیکنی کسی در دور دستها خاطره خوبیهایت را ورق میزند!
هـیـس ...!
هـیچی نگو ...! صدای تو را باد هم نباید بشنود تمام وجود تو مال من است ...؟ مردم میگویند حسودم ... تو میگویی دیوانه اما من عاشـقم !! عشق... ، حسادت... ، دیوانگی.. تو فقط بخند تا ببینی چطور برایت جان میدهم
اغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو آرامش یافته ام
كه هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست
آغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو امنیت را احساس كرده ام
كه در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست
آغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس كرده ام
كه در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست
پس امانم بده
كه تا ابد در دل این زیبایی
آرامش یابم
گاهی آنقدر تنهایم...
که دوست دارم ببینمت...حتی با دیگری... گـــاهـی از فـکــر کـــردن به تــــو فــــرار مـی کنــم مثــل رد کردن آهنـگی که خـیـلـی دوسـتــش دارم ...
خواهش ميكنم اين داستان كه واقعي بخونيد........
یک روز پسری با دختری آشنا میشه که از هر لحاظ دختر به پسربرتری داشت ولی چندین سال از پسر بزرگتر بود .دختر اونو بعنوان یه دوست خوب انتخاب میکنه و بعد از مدتی پسر عاشق دخترمیشه ولی هیچ وقت جرات نکرد که به اون ابراز احساسات کنه و بهش حقیقت رو بگه . یه روز دختر از دوست پسرش می پرسه که عشق واقعی رو برام معنی کن و پسرخوشحال میشه و فکر میکنه که دختر هم به اون علاقه مند شده و براش حدود نیم ساعت توضیح میده دختر به دوستش میگه : من دنبال یه عشق پاک می گردم یه عشق واقعی کمکم میکنی پیداش کنم ، تا بحال هر چی دنبالش گشتم سراب دیدم و همه عشقها دروغ و واهی بود ، پسر بهش قول میده تو این راه کمکش کنه . هر روز محبت و عشق پسر به دختر بیشتر میشد ولی دختر بی اعتنا می گذشت و هر چی دختر می گفت پسر چند برابرش رو اجرا می کرد تا دختر متوجه عشق اون بشه . تا اینکه یه روز که با هم زیر بارون تو خیابون قدم میزدند دختر به پسر میگه : میدونی عشق واقعی وجود نداره ؟ پسر می پرسه چطور و دختر میگه : عشق واقعی اونه که واسه معشوقش جونش رو هم بده و پسر گفت : ببین ، به اطرافت با دقت نگاه کن ، مطمئن باش پیداش میکنی و باید اول قلبت رو مثل آینه کنی . دختر خندید و گفت : ای بابا این حرفا برا تو قصه هاست واقعیت نداره . بعد دختر خواست که با هم به رستوران برن و چیزی بخورن پسر قبول کرد ودر حالیکه از خیابون عبور می کردند یه ماشین با سرعت تمام به اونها نزدیک شد * انگار ترمزش برید و نمی تونست بایسته و پسر که این صحنه رو میبینه دختر رو به اونطرف هول میده و خودش با ماشین برخورد میکنه و نقش زمین میشه دختر برمیگرده و سر پسر روکه غرق خون بود تو دستاش میگیره و بی اختیار فریاد میکشه عشقم مرد ... آره اون تازه متوجه شده بود که اون پسر قربانی عشق دختر شده ولی حیف که دیگه دیر شده بود دختر بعد این اتفاق دیگه هیچ وقت دنبال عشق نرفت و سالهای سال بر لبانش لبخند واقعی نقش نبست ... چیزی واسه گفتن ندارم ... ولی کاش همه عشقا واقعــــــــــــــــــــــی بود ... کــــــــــــــــــــــاش ...
❤بعضی وقتا چیزے مےنِویسے❤ ❤ فقط براے یه نفر . . . . . ❤ ❤اما دلت مــــے گیـرد ❤ ❤وقتی یادت می افتَد ❤ ❤که ...❤ ❤هر کسی ممکن است بخوانَد ❤ ❤جـز❤ ❤آن❤ ❤ یک❤ ❤ نفر . . .❤
گاهی باید دستاشو بگیری تو دستت
و فقط یه جمله بهش بگی:
"من واسه یه لحظه بیشتر با تو بودن حاضرم همه دنیا رو بدم"
تمــــــــام اعـــــضاء و جــــــــــوارحم
برای من كــــــــار می كنند !
جز این قلــــبم!
كه كار می كند
برای تــــــــــــو !!
وقتی من آمدم و دستم را به سویت دراز کردم
گفتی :
از قفس چه می دانی ؟
گفتم:
ـــ آزادی !!!!!!!!!!
ـــ از تنهایی چه طور ؟
ـــ هم زبانی !!!!!!!
ـــ از محبت چه ؟
ـــ عشق !!!!!!!!!
ـــ از بهار ؟
ـــ طراوت !!!!!!!!
ـــ از سفر ؟
ـــ انتظار !!!!!!!!!
ـــ از جدایی ؟؟؟.....
باز هم گفتی از جدایی؟!
سکوتم تو را شکست و به گریه انداخت !
به چشمانم نگاه کردی و گفتی : بگو...
آغوشم را به رویت گشودم و گفتم :
جدایی هرگز !!!!!!!!!!
بی تو می میرم!
من آدم گوشه گیری نیستم اما پای تو که در میان باشد یک گوشه قلبت را هم که به من بدهی برایم کافیست من تا آخر عمر زندانی میمانم.
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
دلم می خواهد نامت را صدا کنم
یک طور دیگر
جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد
یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم
دلم می خواهد نامت را صدا کنم
یک طور که دلت قرص شود که من هستم
یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی
دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ
چــ♥ــوטּ تـنـهـا تـریــטּ فـکــر تـنـهــایــے مـنــے . . .
دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ
چــ♥ــوטּ زیـبـاتـریــטּ لـحـظـاتـــ زنــدگــے مـنــے . . .
دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ
چــ♥ــوטּ زیـبـاتـریــטּ رویــــاے خـــــوابــــ مـنــے . . .
دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ
چــ♥ــوטּ زیـبـاتـریــטּ خــاطــــراتــــ مـنــے . . .
دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ
چــ♥ــوטּ بـه یـکــــ نـگـاه ، عـــشـــقِ مـنــی
اَگــــَر ميدآني دَر دُنيــــآ کــَسي هست که بـآ ديدَنــَش رَنگ رُخســــــآرَت تغيـــير ميکنــَد، و صــِداي قـــ ♥ ـــَلبـَت اَبرويــَت را به تــآراج ميبــَرد،.. مــهـم نيــست که او مـآل تـــــو بــآشــَد… مــهــِم اين استــ که فقط باشد زِندگـــــي کــُند ، لـــــــِذَت ببرَد و نــَفـــــــَس بـــکشــَد …
عــاشقــانـه هــايـم تــمـامـی نــدارنــد ..♥ .
وقــتـی تــو...♥
بــهـتـريـن اتــفـاق...♥
زنــدگـی ام هستی..♥
کــ ه تــو تنــهآ نیـــآز مـــن بــآشی کــ ه تـــو تنــهــآ آرزویــم بــآشی ایــن لحظــ ه هآ ـی نــآب عآشــقی و مــن همــ ه زیبـآیی عـآشقـآنـ ه و رؤیـآیـی را فقـط بـآ تـو حـس میکنم.
دستاشو مشت کـرده بود...
پرسـیدم توي مشتت چـیه؟!
گفت : خودتـ نگـاه کن
دستاشو گرفتم و آروم باز کردم...
توی دستاش چیزی نبود!!!
گفتم : چیزی نیست کـه...!
دستامــو که توی دستاش بود فشـــرد و گفت:
نبــود...ولی "حــالا هست"!
روز هـآیــَم رآ آغوش بعضی هــا ... سخت است با گریه بنویسی دردهایت را ………………گاهے سکــــــــوت ، همان دروغ است !
چکه می کنند
اینجا؛
برای کسی که احساسش برای من نیز
زندگی ست...
تا شاید دلواژه های مرا خواننده باشد!
خیــآبـآن هـآی ایـن شـَهر گرفتـه انـد،
و شـَب هـآیـَم را خواب هـآی تــو
بیـولوژی هـَم نخوانـده بـآشی
میفـَهمی چـه مرگـَم است !
ﺑـﺎﯾــﺪ ﺑـﻪ ﺑـﻌـﻀــﯿـﺎ ﮔـــﻔـﺖ
علم را زيـر سوال مي برد !
آنــقــدر آرامــت مــی كــنــد ...
كه هيـچ مُسكنی ...
جــايش را نمی گيرد..!!!!
اما بگویند ؛
چه زیبا مینویسی
و لبخندی ساده و .
من در خویشتنم ،
باز هم ؛
همه ام را سکوت فرا میگیرد ...
کمـــے شیک تر، روشنفکــرانـه تر
و با مسئولیت کمتر......................................
هر چه بــــــادا بــــــــــاد!
گاهی فقط،
داغ بزرگی است
که تا ابد بر دلت می ماند
تقصیر همون حسوداست که حالا
هستی ما شده یکی بود یکی نبود…
سخته حرفم رسیده وقت رفتن گذشت اون روزا تو حرفا بودی حرف اول حس می کردم اخیرا حرفات با خراشه ..... اون جا بود که فهمیدم این قصه اخراشه وقت رفتنه , وقت دفن قلبمه............ حرفهای تلخت هم که نمک زخممه تو که میدونستی من تکیه گاه محکمتم ..... بگو با من دیگه چرا د اخه نوکرتم رسیده وقت رفتن هر چند من از دلت خیلی وقت رفتم
بيچاره ام خسته ام چشم انتظارم توي اين پس كوچه ها تنها نذارم نيستي از تاريكي شبها مي ترسم بي وفا دارم توي سرما مي لرزم ميترسم از غصه ها دووم نيارم آخه هيچ نشونه اي از تو ندارم آروم آروم دارم از غصه ميميرم تو بگو نشونتو از كي بگيرم مي ميرم اگه از تو نشوني نمونه عزيزم ... مي سوزم تا نياي چشامو من به در مي دوزم...!
ز غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار *********** یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق به هر بی سرو پایی نکنیم
گر چه دوری ز برم جان منی قطره اشکی و در دیده گریان منی این مپندار که یادت برود از نظرم خاطرت جمع که در قلب پریشان منی
یادمان باشد وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم
در برابرش مسئولیم
در برابر اشکهایش
شکستن غرورش
لحظه های تنهایی
و لحظه های بیقراریش
در جای دیگر سرنوشت
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ، کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود . آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم . کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است
دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند : لباس های بدن نما بپوشند,در خیابان عشوه گری کنند,موهایشان را به نمایش بگذارند و….
بی خیال محرم و نامحرم فقط و فقط در این دنیا خوش باشید و با نامحرمان در خیابان ها اینگونه آب بازی کنید :
در هر صورت هر جور می توانید بدحجابی کنید :
پسران نیز فقط به فکر شهوت رانی باشند و اصلا به محرم و نامحرم توجه نکنند
دوست دختر و دوست پسر پیدا کنید و به شهوت رانی بپردازید مگر دنیا چند روز است ؟؟
به راستی دنیا چند روز است ؟؟
آیا این شهوت رانی ها دائمی و همیشگی ست ؟؟
خیر دوست عزیز !! چنین روزهایی نیز در پیش است پس ببینید :
تصویر زیر از مکانی ست که به آن غصال خانه می گویند
و اینجور که گفته می شود همه ما یک روزی روی تخت غصالخانه حمام خواهیم کرد ,حتی شما دوست عزیز
البته از اینجای کار به بعد قادر به انجام کارهای اول مانند شهوت رانی نیستید
در ادامه شما را در پارچه سفیدی به اسم کفن می پیچند و در یک اتاق کوچک مانند اتاق زیر قرار می هند :
می گویند اسم این اتاق کوچک قبر است و خیلی تاریک است
بعد دهنه قبر یا همان اتاق کوچک را می بنند
چقدر دنیا خوب بود لذت داشت !! ولی این اتاق بسیار تاریک است
گفته می شود اتفاقاتی در آن اتاق تاریک می افتد مثلا نسبت به کارهایی که در دنیا انجام داده اید بازخواست می شوید
شرمنده که از اینجا به بعد تصویر ندارم تا تصویری برایتان توضیح دهم
حضرت محمد (ص) شب اول قبر را سخت ترین شب می داند
امام صادق (ع) می فرماید در این شب است که دو فرشته نگیرو منکر قبر نزد شما می آیند و در مورد اعمال تان در دنیا از شما سوال می کنند
من وشما چه جوابی به آنها می دهیم ؟؟؟
واقعا چه جوابی؟؟
نظر يادت نرهاگه جنبه رو داري ميتوني نگاه كني و نميترسي برو ادامه مطالب بثيه ماجرارو ببين مطمعنم خيلي اثر ميزاره روت برو روي كلمه كه بقلش دوتا زبدر داره اگه ميخواي فعلا
نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ،
درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو...
کاش میشد سهم من از با تو بودن
تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظارتو...
این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست
همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم !
نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...
نـ ماندن ِ تو ...
صدایت را دوست دارم
بگو... فقط بگو
چــه فـــرق دارد
از مـــن ، از تـــو
از بــــاران
در آغــوشــم بــگــیــر و در گــوشــم
از مـــانـــدن بــگـــو
از دوستت دارم هایی بگو که از شنیدنش دلم بریزد !!
گـــونـــه هــای خــجــالــتــی یــم رنــگ بــگــیــرد
از دلبری چشمهایت بگو که چگونه دلم را هوایی کرده
از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی
از خـــودت بـــگـــو
چـــه فــرق دارد از چـــه
فـــقــــط بـــگــــو
صنـــــدوق صدقــــــات نيست دل مـــــــن...
کـــه گاهي سکه اي محــــــــــبت در آن بياندازي
و پيش خداي دلـــــــــت فخـــــر بفروشي ...
که مستحـــــــقي را شــــــاد کرده اي
تو ه
منو به خاطر تموم خوبیات ببخش
تو رو خدا بعد من مواظب خودت باش . گریه نکن آروم بگیر به فکر زندگیت باش مثل همیشه اگه بفهمم قصه میخوری....... شکایت از کسی نکن با اینکه خیلی دلخوری دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون ...... دلم گرفته میدونی از هم جدا کردنمون دل نگرونتم همش اگه خطا کردم ببخش ...... بازم منو به خاطر تموم خوبیات ببخش اصلا فراموشم کن و فکرکن منو نداشتی....... اینجوری خیلی بهتر بگو منو نخواستی برو بگو تنهایی رو خیلی دوسش داری ...... اگه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری منو ببخش منو ببخش
یــــکــــ روز ...
یــکــ جـــــایـــــــی ..
بــه یــــــک هـــــــوایـــــــــــی ..
بــــــر مــیــــگـــــردد !
همـیـشـه یــک چـیـزی , بــرای جـــــا مــانـــــدن هــــســـت !
حــتـــــــی ;
یـــــــک خــــــاطــــــــــره !
ϰ-†нêmê§ |